خوابالو
دیشب رفتم خونه مامانم واسه شام
جیگر عمه رفته بود مهمونی طبقه بالا. خوابیده بود. وقتی بیدار شد من همش چند دقیقه دیدمش اونم خوابالو بود و شیطونی نکرد. تازه گوشه چشمشو چنگ انداخته بود باز. محکم بغلش کردم.
بوس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی